رنـــــــــــــــگ من

داستان یا واقعیت

رنـــــــــــــــگ من

داستان یا واقعیت

ترس از خدا و نعلین

روزی یکی از یاران حضرت علی در مسجد به نماز ایستاد .حضرت علی(ع) هم در آنجا حضور داشت.آن شخص با شتاب نمازش را تمام کرد و خواست تا به بیرون برود.حضرت علی (ع) بانگی بر او زد و نعلین خویش را حواله او کرد وخواست تا نمازی با دقت اقامه کند.عرب از ترس بازگشت و نمازی به آهستگی خواند.هنگامی که تمام شد حضرت فرمودای عرب نماز نخستین نیکو بود یا اینکهبه آهستگی خواندی؟گفت:ای امیر مومنان , نماز ا نخست از ترس خدا بود و نماز دوم از ترس نعلین شما!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد